خدایـــــا دریـــــاب مـــــرا
خوش اومدیــــــــــــن
نه من دستهايش را رها ميکنم نه او دلش مي آيد از من جدا شود هميشه و همه جا با هميم . . "مـــــــــــــن و تنــــــهـايـــــــــــــــــــــي" روی پـــــرده کعــبه چند وقتیست هر چه می گردم گاهی دلم برای خودم تنگ می شود چه سخت است در جمع بودن ولی در گوشه ای تنها نشستن به چشم دیگران چون کوه بودن ولی در خود به آرامی شکستن... کـــــــــــــاش مـی شـد آدمـــــــ........ گــــــــــاهـی به اندازه ی نیاز.بمیرد! بعد بلند شود.. آهسته آهسته خــــاک هـایش را بتکانــــــد گرد هـــــایش بمانــد اگر دلش خواست برگردد به زندگی دلش نخواست بخوابــــد تا ابــــــــــــــد...
این آیه حک شده اســت :
نَبِّئْ عِبَادِي أَنِّي أَنَا الْغَفُــورُ الرَّحِـــيمُ
و مـــن . . .
هنــــوز و تا همیشــه
به همین یک آیــه دلخــوشــــم
" بندگانم را آگاه کن که من بخشنده ی مهــــربانم ! "
هیچ حرفی بهتر از سکوت پیدا نمی کنم
نگاهم اما
گاهی حرف می زند گاهی فریاد می کشد
و من همیشه به دنبال کسی می گردم
که بفهمد یک نگاه خسته چه می خواهد بگوید...
گاهی دلم برای باورهای گذشته ام تنگ می شود
گاهی دلم برای پاکی های کودکانه ام می گیرد
گاهی آرزو می کنم ای کاش دلی نبود تا تنگ شود
تا خسته شود
تا بشکند..
Design By : Mihantheme |